طالبخان اردوبادیطالبخان اردوبادی، صدراعظم شاهعباس اول صفوی و شاهصفی، میباشد. ۱ - معرفی اجمالیاو فرزند حاتمبیگ و نوه بهرامبیگ اردوبادی و از خاندان نصیریۀ اردوباد بود، که از نوادگان خواجه نصیرالدین طوسی بهشمار میروند. [۱]
اسکندربیگ منشی، ج۲، ص۷۲۲.
[۲]
اسکندربیگ منشی، ج۳، ص۱۰۹۱.
اسکندربیگ منشی در همهجا، جز یک مورد، [۳]
اسکندربیگ منشی، ج۲، ص۷۵۶.
نام او را ابوطالب ذکر کرده است. [۴]
اسکندربیگ منشی، ج۲، ص۸۰۷.
[۵]
اسکندربیگ منشی، ج۳، ص۹۲۴ـ۹۲۵.
حسینی جنابذی هم نام او را میرزاطاهرخان ثبت نموده است. [۶]
میرزابیگ حسنبن حسینی جنابذی، روضةالصفویه، ج۱، ص۸۱۸، چاپ غلامرضا طباطبایی مجد، تهران ۱۳۷۸ش.
۲ - منسب وزارتاز تاریخ تولد طالبخان اطلاعی در دست نیست. وی چندین سال نزد میرمحمدحسین تفرشی، از سادات تفرش، به تحصیل مشغول بود. [۷]
اسکندربیگ منشی، ج۲، ص۷۵۶.
در ۱۰۱۹، پس از فوت پدرش، در نوجوانی به جای پدر به وزارت شاه عباس اول رسید. [۸]
اسکندربیگ منشی، ج۲، ص۸۰۷.
[۹]
ملاجلالالدین منجم یزدی، تاریخ عباسی، ج۱، ص۳۱۰، چاپ سیفالله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ش.
او، به دستور شاه، چهار ماه در تبریز ماند و به امور سپاه رسیدگی کرد. [۱۰]
اسکندربیگ منشی، ج۳، ص۹۲۴ـ۹۲۵.
در ۱۰۲۷، میان او و قوامالدین محمد اصفهانی (مستوفیالممالک) کدورتی پیش آمد و یکدیگر را به از بین بردن اموال دیوان متهم کردند. شاهعباس، پس از پیگیری، با پردهپوشی، از تقصیر آن دو گذشت. [۱۱]
اسکندربیگ منشی، ج۳، ص۹۴۲.
۳ - عزل از وزارتطالبخان در ۱۰۲۸، به دستورشاهعباس، مأمور رسیدگی به قتل رمازبیگ گرجی شد. خجنهبیگ (قاتل رمازبیگ) و برادرانش به جان او سوء قصد کردند، ولی جان به در برد. طالبخان در ۱۰۳۰ مغضوب شاه شد و از وزارت برکنار گردید. [۱۲]
اسکندربیگ منشی، ج۱، ص۹۴۶.
[۱۳]
اسکندربیگ منشی، ج۱، ص۹۶۵ـ۹۶۶.
پس از آن، ده سال در اصفهان بیکار بود [۱۴]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۳۲۰، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
تا اینکه شاهصفی در ۱۰۴۰، پس از بر تختنشستن، او را واقعهنویس دربار خویش کرد. [۱۵]
محمدمعصومبن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۴۰، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
۴ - ماموریت طالبخانطالبخان در ۱۰۴۱، پس از استعفا یا برکناری خلیفهسلطان، برای دومین بار صدر اعظم دولت صفوی شد. [۱۶]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۱۰۹، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۱۷]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۳۲۰، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
در ۱۰۴۲، شاهصفی به او مأموریت داد تا مقدمات ورود داوربخش، معروف به سلطان بلاغی ( پسر سلطانخسرو و نوادۀ سلطان سلیم)، را فراهم کند. داوربخش از قتلعام شاهزادگان در هند «که از سوی آصفخان، وزیر شاهجهان، صورت گرفته بود» نجات یافته و به ایران آمده بود. [۱۸]
محمدمعصومبن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۱۴۱، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
[۱۹]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۲۴۱، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
۵ - قتل طالبخاندر ۱۰۴۳، [۲۰]
محمدمعصومبن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
طالبخان مأمور رسیدگی به اختلاف ساروتقی با بیگتاشخان، بیگلربیگی بغداد، شد. [۲۱]
محمدمعصومبن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۱۶۴ـ۱۶۵، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۲]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۱۷۰، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
طالبخان با جانبداری از خلیلبیگ و اتهام ناوارد به ساروتقی، دشمنی شاهصفی و ساروتقی را با خود برانگیخت [۲۳]
محمدمعصومبن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۱۸۴، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
[۲۴]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۱۷۱ـ۱۷۲، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
و سرانجام، در صفر ۱۰۴۴، هنگامی که به همراه شاهصفی در ییلاق سهند تبریز به سر میبرد، کشته شد. مورخان گستاخی او را به هنگام حضور در نزد شاه و ناکارآمدی او را در ضبط امور دیوانی، از عوامل کشته شدنش ذکر کردهاند. [۲۵]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۲۰۱ـ۲۰۳، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
[۲۶]
ولیقلیبن داود قلی شاملو، قصصالخاقانی، ج۱، ص۲۱۵ـ۲۱۶، چاپ حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۷۱ش.
[۲۷]
آدام اولئاریوس، سفرنامه آدام اولئاریوس، ج۲، ص۷۳۰، ترجمۀ حسین کردبچه، ۱۳۶۹.
۶ - دلیل قتل ویبه نوشتۀ خواجگی اصفهانی، [۲۸]
محمدمعصومبن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، ج۱، ص۱۸۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش.
نداشتن دوراندیشی، افراط در شرابخواری و نیز بدگویی از طالبخان نزد شاه، از عوامل تغییر نظر شاهصفی به او بود. شاهصفی، پس از قتل او، تمام اموالش را مصادره کرد. [۲۹]
آدام اولئاریوس، سفرنامه آدام اولئاریوس، ج۲، ص۷۳۱، ترجمۀ حسین کردبچه، ۱۳۶۹.
۷ - خلقیات ویطالبخان اردوبادی در کسب کمالات و فضائل کوشا و به علوم رایج زمان خودآگاه بود و بر علم سیاق و حساب و انشا تسلط کافی داشت. [۳۰]
میرزابیگ حسنبن حسینی جنابذی، روضةالصفویه، ج۱، ص۸۱۸، چاپ غلامرضا طباطبایی مجد، تهران ۱۳۷۸ش.
وحید قزوینی [۳۱]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۳۰۹ـ۳۱۰، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
او را فاقد استعداد خوانده، ولی نوشته است که نیکسرشت و بزرگمنش بود. وی جثهای بزرگ داشت و خوشرو بود و از خوردن شراب لحظهای فارغ نمیشد. ۸ - رابطه شعر و طالبخانطالبخان شعر هم میسرود. از جمله سروده های اوست: شعری دربارۀ مرگ شیخبهایی، [۳۲]
اسکندربیگ منشی، ج۲، ص۹۶۸.
شعری در وصف شمشیر تیمورگورکانی که به شاهصفی اهدا شده بود، و شعری دربارۀ دری که به دستور شاهصفی در باغ شاه ساخته شد و به خیابان باغ سعادت اصفهان باز میشد. [۳۳]
محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، ج۱، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش.
۹ - فهرست منابع(۱) آدام اولئاریوس، سفرنامه آدام اولئاریوس، ترجمۀ حسین کردبچه، ۱۳۶۹. (۲) اسکندربیگ منشی. (۳) ملاجلالالدین منجم یزدی، تاریخ عباسی، چاپ سیفالله وحیدنیا، تهران ۱۳۶۶ش. (۴) میرزابیگ حسنبن حسینی جنابذی، روضةالصفویه، چاپ غلامرضا طباطبایی مجد، تهران ۱۳۷۸ش. (۵) محمدمعصومبن خواجگی اصفهانی، خلاصةالسیر، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸ش. (۶) ولیقلیبن داود قلی شاملو، قصصالخاقانی، چاپ حسن سادات ناصری، تهران ۱۳۷۱ش. (۷) اراک ۱۳۳۴. (۸) محمدیوسف واله قزوینی اصفهانی، خلدبرین (حدیقۀ ششم و هفتم از روضۀ هشتم)، چاپ محمدرضا نصیری، تهران ۱۳۸۲ش. (۹) میرزا محمدطاهر وحید قزوینی، تاریخ جهان آرای عباسی، چاپ سعید میرمحمدصادق، تهران ۱۳۸۳ش. ۱۰ - پانویس
۱۱ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «طالبخان اردوبادی»، شماره۷۲۲۵. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|